۱۴۰۰۰۳۲۲

نرگس محمدی: دارد اتفاق بدی در زندان‌ها می‌افتد

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر با محکوم کردن این اقدام گفت: «این امری هدفمند است وقتی از سلول انفرادی افراد سالم به بند عمومی می‌آیند با یک مشت قرص اعصاب و روان می‌آیند. »

محمدی تاکید کرد: «این بخشی از شکنجه هولناک و فرایندی است که زندانیان سیاسی را در آن قرار می‌دهند، چرا آنقدر زندانیان سیاسی را به امین آباد می‌فرستند. به جای اینکه به زمینه بروز بیماری این فرد به عنوان دادیار توجه کنید می‌فرستید امین‌ آباد و بعد دوباره سلول، این روند یک شکنجه است. در هر صورت اتفاق بدی در زندان‌ها دارد می‌افتد. بازجو دسترسی به قرص روانگردان دارد.»

طناز کلاهچیان همسر امیرسالار داوودی وکیل زندانی گفت:« داوودی به نور مستقیم برای خوابیدن حساسیت دارد و نور اتاق ۲۴ ساعته و کامل در چشم بازداشت شده است و فرد نمی‌تواند خواب راحت داشته باشد، داوودی گفت به من قرص بدهید بخوابم یا چراغ را خاموش کنید، داروها را می‌دهند تا فرد حالت تعادل فکری نداشته باشد، در یکی از سه ملاقاتی که پیش از انتقالش به بند عمومی داشتیم صورت متورم، رگ‌های دست متورم و قرمز بود و وضعیتش من را ترسانده بود.»

در بند دو الف موارد زیادی خودکشی دیدم
آرش صادقی زندانی سیاسی که با پایان محکومیتش از زندان آزاد شده، در این اتاق گفت: «بعد از بازداشت شما را به سلول منتقل می‌‌کنند، پزشک شما را می‌بیند و تعدادی قرص آرامبخش که نامش مشخص نیست به بازداشتی داده می‌شود، موارد زیادی خودکشی در دوران بازداشتم در دو الف دیدم. یکی از افرادی که خودکشی کرده بود به من گفت قرص‌هایی که به او می‌دادند را به یکباره قطع کرده بودند و این فرد از فشار زیاد،اضطراب، سردرد، تهوع و تپش قلب زیاد دست به خودکشی زده بود.»

صادقی درباره وضعیت خودش در دوران بازجویی و انفرادی گفت: «من قرص دپاکین ضد تشنج استفاده می‌کردم، بعد از بازداشتم بعد از چهار و پنج روز دارویم را قطع کردند. حالم بد شده بود و در بازجویی‌ها در یک سطل زباله زرداب بالا می‌اوردم، سرگیجه داشتم و سخت راه می‌رفتم، مدتی طول کشید تا با این وضعیت کنار بیایم.»

مریم ابراهیم‌وند، زندانی سابق، نیز با ارایه روایتی درباره تجربه خودش در بازداشت گفت: «دو سال و نیم وضعیت بلاتکلیفی در زندان داشتم و کسی پاسخگو نبود و نامه نوشتم به علی خامنه‌ای که اگر رسیدگی نشود خودکشی می‌کنم، روانپزشک زندان دارو به من داده و گفته بود ببرم و هر وقت خواستم بخورم. من مدتی از این قرص‌ها استفاده نکردم اما وقتی فشارها بر من و خانواده‌ام مضاعف شد، قرص‌ها را یکجا خوردم، هم بندی‌ها متوجه شدند، من بیدار نمی‌شوم و از زندان به بیمارستان لقمان برده شدم، مسئولان زندان در همان بیمارستان با توجه به اینکه من اصلا حال مناسبی نداشتم نامه‌ای به من دادند که امضا کنم و اعلام کردند دچار مسمومیت دارویی شدم، نه خودکشی.»

رضا یونسی، برادر علی یونسی، دانشجوی المپیادی که بیش از یکسال است در بازداشت است گفت: «امیرحسین و علی را وقتی بازداشت کرده بودند و به خانه برده بودند به شدت زده بودند و علی ۵۹ روز در انفرادی بوده که نمی‌دانیم چه بر سر علی در آن مدت آمده است، هم‌بندی سابق علی که او را روز ۱۰۰ بازداشت دیده بود می‌گفت چشم علی هنوز عفونت داشت و روزی دستکم چهار قرص به علی می‌دادند و این قرص را در انفرادی و بعد‌تر در اختیارش می‌گذاشتند و ما نمی‌دانیم چه قرص‌هایی دادند و چه اثراتی بر او داشته است.»

سعید حافظی یکی دیگر از حاضران با ارایه روایتش از بازداشت در آبادان، گفت: «تا وارد شدم، به من قرص دادند، من نمی‌دانستم چه مدتی گذشته براساس وعده غذایی فکر کردم ۳۱ روز آنجا بودم، به من گفتند همسرت برای ملاقات می‌خواهد بیاید و رگ دستم را زدند و مدام دستمال کاغذی می‌دادند بعد فیلم گرفتند و به خانواده گفتند می‌خواستم خودزنی کنم درحالی‌که دروغ می‌گفتند، وقتی آزاد شدم خانواده گفت ۴۷ روز بوده که بازداشت بودم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر